همانطور که همه می دانیم، هم ایالات متحده و هم اروپا (از جمله بریتانیا و اتحادیه اروپا) تورم بالایی را تجربه می کنند. با این حال، چگونگی تأثیر این امر بر کارمندان بسیار متفاوت است. کارمندان اکثریت مصرف کنندگان را تشکیل می دهند و بنابراین اقتصاد را هدایت می کنند. فرهنگ اشتغال در میان این اقتصادهای بزرگ پیامدهای مهمی برای چگونگی واکنش اقتصاد به تورم دارد. این، همراه با سیاست های پولی مختلف، می تواند نیروی محرکه نوسانات ارز باشد.
ماه گذشته، CPI اتحادیه اروپا از ایالات متحده بالاتر رفت. شاخص قیمت مصرف کننده بریتانیا در ماه قبل از ایالات متحده بالاتر رفت. از آنجایی که فدرال رزرو نسبت به بانکهای مرکزی اروپا برای مبارزه با تورم تهاجمیتر عمل میکند، این شکاف میتواند بیشتر شود. این می تواند شکاف را در نحوه تأثیرگذاری قوانین و شیوه های کار بر اقتصاد و ارز افزایش دهد.
تفاوت های اصلی
به طور کلی، ایالات متحده دارای شغل “به اراده” است، که اغلب به این معنی است که کارمندان می توانند به هر دلیلی اخراج شوند. اما همچنین به این معنی است که کارمندان را می توان با هر حقوقی استخدام کرد و تغییرات حقوق بسیار انعطاف پذیرتر است. در اروپا، کارمندان معمولاً با قراردادهای ثابت و اغلب در چارچوب چانه زنی دسته جمعی به کار گرفته می شوند. در ایالات متحده به ندرت اتفاق می افتد که قرارداد شامل تعدیل تورم باشد، در حالی که در اروپا (به ویژه در مناطق پیرامونی) تقریباً یک روش استاندارد است.
وقتی هزینه های زندگی با سرعت بی سابقه ای شروع به افزایش می کند، واکنش بازار کار کاملاً متفاوت است. در ایالات متحده، کارمندان به احتمال زیاد شغل خود را در جستجوی دستمزد بهتر تغییر می دهند. این امر باعث شد BLS بالاترین نرخ “فرسایش” را گزارش کند که در یک ماه 4.6 میلیون نفر شغل خود را تغییر دادند. با این حال، متوسط دستمزدها با توجه به تورم در حال کاهش است. کارمندانی که می توانند شغل خود را تغییر دهند با تورم همگام هستند، آنهایی که نمی توانند شاهد کاهش درآمد خود باشند.
آهسته و عمدی در مقابل سریع و نامنظم
در شرایطی که کارمندان در قراردادهای جمعی محبوس شدهاند، نارضایتی از دستمزدهای کمتر به اعتصاب تبدیل میشود. موجی از هشدارها یا اعتصابات آشکار در ماه های اخیر وجود داشته است. اخیراً خلبانان لوفت هانزا نتوانستند به توافق برسند و می توانند هر زمانی دست به اعتصاب بزنند. SAS مجبور شد بیش از 300000 مسافر را به دلیل اعتصابات منحرف کند. یکی از نکات مهم در این بحث ها گنجاندن تعدیل خودکار هزینه های زندگی در دستمزدها است.
یکی از پدیده هایی که بانک مرکزی بیش از همه از آن می ترسد، مارپیچ قیمت و دستمزد است. پس از آن قیمتهای بالاتر باعث میشود که کارگران دستمزد بالاتری را طلب کنند، که هزینه تولید کالا را افزایش میدهد که منجر به افزایش قیمتها و کارگران تقاضای دستمزد بالاتر میشود. تعدیل تورم خودکار در قراردادهای کار، توسعه این مارپیچ قیمت و دستمزد را آسانتر میکند و پتانسیل تورم فرار را افزایش میدهد.
این چه معنایی برای آینده دارد؟
راه تئوریک برای جلوگیری از مارپیچ بین دستمزدها و قیمت ها افزایش شدید نرخ بهره برای جلوگیری از افزایش تورم است. با این حال، بانک های مرکزی اروپا، به طور نسبی، این کار را انجام نداده اند. فدرال رزرو بسیار تهاجمی تر عمل می کند. از یک سو، به دلیل قراردادهای ثابت و چانه زنی دسته جمعی، دستمزدها احتمالاً در اروپا با کندی رشد بیشتری خواهند داشت. از سوی دیگر، این افزایشها احتمالاً با اعتصابها همراه خواهند بود و بسیار گستردهتر از ایالات متحده هستند و در درازمدت فشارهای تورمی را افزایش میدهند.
به طور کلی، تورم در اروپا می تواند حتی قوی تر از ایالات متحده باشد، به این معنی که دلار می تواند در بلندمدت از پوند و یورو بهتر باشد.